هفت قانون رهبری در نتورک
در 22 مهر 1401
هفت قانون رهبری در نتورک
هفت قانون رهبری در نتورک مارکتینگ همه چیزدر بازاریابی شبکه ای درباره توسعه رهبری است. برای اینکه در بازاریابی شبکه ای بتوانید به خوبی موفق باشید باید ابتدا بتوانید لیدرهای حال حاضر سازمانتان را شناسایی کنید و سپس رهبران بالقوه را شناسایی کرده و به آنها برای تبدیل شدن به یک رهبر واقعی کمک کنید . نه تنها شما باید تیم خود را رهبری کنید ، بلکه در نهایت باید کنار بایستید و فضا را در اختیار رهبران جدیدتان بگذارید تا ظهور کنند و تمام وظایف شما را به عهده بگیرند . کار شما ساخت تجارتی است که بدون شما هم کار بکند . بعد از 52 سال کار کردن و آنالیز کردن این روند نتایج ر ا به صورت هفت قانون رهبری بیان میکنم . به درستی که برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ در حرفه بازاریابی شبکه ای شما باید تمام این قوانین را رعایت کنید . در حال حاضر نه تنها باید بر اساس این قواینی کار کنید بلکه باید زندگی خود را هم بر اساس آنها جلو ببرید . اجازه بدید به این لیست نگاهی بندازیم و ببینیم چگونه میتوانید از انها استفاده کنید .

قانون شماره یک رهبری : اولین شخصی که باید او را رهبری کنید خودتان هستید . زمانی که سال اول و یا دوم من در این تجارتبود ، من به اپالین خودم درباره تیمم شکایت میکردم . بیشتر آنها تنبل بودند و مهمانان را به جلسات نمی آوردند و فقط میخواستند کنار بایستند تا تیمشان انها را ثروتمند کند . من متعجب بودم که آنها چرا تالش نمیکنند که بیشتر شبیه من باشند . متاسفانه به این شکل بودند و مشکل هم همین بود . من یک مشکل قدیمی و کالسیک داشتم که تمام افراد تازه کار در این تجارت با آن مواجه هستند . اینکه شما تعداد کمی از افراد را وارد سازمان خود میکنید و سپس انها شما را ثروتمند میکنند . متاسفم ، این خیلی طرز فکربی پایه و اساسی هست . همانطور که من در کتابم )اولین سازمان کاری خود را بسازید( هم بان کردماین در واقع در مورد مسئولیت پذیری شماست . زیرا تجارت ما یک مدل تکثیر پذیری بر اسا رفتار است است و مهم نیست شما به مردم چه میگویید زیرا آنها از رفتار شما پیروی میکنند . اگر شما مهمانان را برای معرفی کار دعوت کنید یا افراد جدید را وارد تیم کنید و همچنین اگر در همایش ها حضور پیدا کنید و از سیستم پیروی کنید انها متوجه میشوند. انها از شما احترام گذاشتن و ارزشگذاری را میاموزند )یا نمی آموزند( . آنها نگاه میکنند شما چگونه با مشکالت برخورد میکنید و به آنها رسیدگی میکنید ، به همکاری متقابل شما و کمپانی توجه میکنند و صحبت هایی که راجب افرادی میکنید که ان اطراف حضور ندارند را نیز میبینند . شما مسئول هستید که اقبل از همه کاری را انجام دهید ، آن را تست کنید و ببینید که چگونه کار میکند و سپس ان را با تیم خود به اشتراک بگذارید .(البته امیدوارم که شما یک خط باالسری داشته باشید که یک سیستم اموزشی تجربه شده را برای اموزش دادن و تکثیر در اختیارتان بگذارند) برای موفقیت نیاز است که شما یک آموزش دهنده منحصر به فرد با آمبخته ای از توانایی های مربی گری ، معلمی ، فرمانده و همکار باشید .مردم برای شما کار نمیکنند انها برای خودشان کار میکنند .و لی البته کاری که انها انجام میدهند از نتایج شخصی و درامد شما تاثیر میپذیرد . و این نیازمند یک ترکیب موزون از سرپرستی ، تعلیم دادن ، تشریح مسائل و راهنمایی با مثال های واقعی است . و بعضی چیزهایی که شما میخواهید یاد بگیرید در بسته های آموزشی شما وجود ندارد. در واقع بهترین اموزش هایی که من در بازاریابی شبکه ای دیده ام مربوط به بازاریابی شبکه ای نبوده است . چیزهایی که خیلی بیشتر از هر چیزه دیگری به من کمک کرد حضور فعال در کمپین های سیاسی ، بودن به عنوان هیئت رییسه آپارتمان خودم ، رییس اتاق بازرگانی محلی بودن ، حضور در فصل های مختلف سخنرانان محلی و تابلو کلیسایم یود . زیرا در هر کدام از نقش های باال با لشگر عظیمی از انسان های داوطلب کار میکردم . وقتی شما نمیتوانید مردم را استخدام و اخراج کنید مجبور هستید یاد بگیرید که چگونه الهام بخش ، رهبر و جزئی از یک هدف عمومی باشید . و در رهبری همه چیز با مثال شروع میشود شما اول باید ثابت کنید که قدرت رهبری خودتان را دارید قبل از اینکه انتظار داشته باشید کسی تصمیم بگیرد از شما پیروی کند .و چیزی که متناقض است این است که وقتی شما رفتار خود را کنترل میکنید در واقع بر روی رفتار کل تیم خود تاثیر میگذارید .شما باعث میشوید که یک رفتار خاص اتفاق بیوقتد و یک فرهنگ شکل بگیرد . اما شما این کار را با مدلسازی رفتار خود انجام میدهید و تبدیل به مثالی میشوید که مردم تصمیم میگیرند رفتار های شما را تکرار کنند . درس رهبری : وقتی که برای رهبری اماده بودید ، با فردی که درون آینه هست شروع کنید . قانون شماره دو رهبری: شما مردم را رشد میدهید و انها شبکه را رشد میدهند . شما در واقع نمیتوانید شبکه خود را رشد دهید ، هیچکس نمیتواند . شبکه ها به طور مداون تغییر شکل میدهند ، آنها از انواع مختلف انسان ، فرهنگ ، عادت های کاری ، سیستم ها و عقاید فلسفی ساخته شده اند . برایند رفتار های فردی اکثریت افراد مجموعه تبدیل به رفتاری میشود که شبکه از خود بروز میدهد. و با رشد شخصی شروع میشود... یکی از چیزهایی که در طول 52 سال گذشته گفته ام این است که : تجارت شما دقیقا با همان سرعتی که شما کار مکنید رشد میکند. هرکاری که شما برای رشد شخصی خود انجام میدهید به نحوی باعث رشد تجارت شما میشود. یاد گرفتن یک زبان خارجی ، رفتن به یک کالس فلسفه در مدرسه شبانه ، و یا حتی اموختن یوگا سبب ایجاد اتفاق های خوب در تجارت شما خواهد شد . اینجا یک حرکت اسمزی اتفاق می افتد که وقتی شما در زمینه ای رشد میکنید آن به زمینه های دیگر هم منتقل میشود . )اسمز : به فرآیندی گفته میشود که طی آن حالل از طریق یک غشا نیمه تراوا از جایی که محلول رقیق تر است به جایی که محلول غلیظ تر است نفوذ میکند. ( شما اعتماد به نفس ، توازن ، حکمت ، دانش و مهلرت هایتان را توسعه میدهید و همه اینها باعث میشود شما برای پراسپکت جذاب تر باشید و توجه و احترامی را که از تیمتان دریافت میکنید افزایش میدهد. کلید این کار ساخت یک فرهنگ رشد شخصی در تیمتان است ... این کافی نیست که به تیمتان بگویید که کتاب های مثبت بخوانند یا به فایل های صوتی مثبت گوش کنند . حقیقت این است که بسیاری از مردم حتی معنی انها را نمیفهمند . اگر شما یک برنامه ساخت یافته توسعه فردی برای تیمتان داشته باشید ، نتایج بسیار چشمگیر تری را مشاهده خواهید کرد . درس رهبری : فقط مانند رشد شخصی شما تجارت شما رشد میکند ، رشد تک تک اعضای تیم چیزیست که باعث رشد شبکه شما میشود . قانون شماره سوم رهبری: شما مردم را مدیریت نمیکنید، مردم را رهبری میکنید و مسائل را مدیریت میکنید . یکی از بزرگترین مشکالت در بازاریابی شبکه ای شرایطی است که کمپانی ها برای نشان دادن رتبه افراد اتخاذ میکنند )منظور رنک هایی است که در پلن درامدزایی شرکت ها وجود دارد( . انها دوست دارند به مردم القابی مانند مدیر ، کاردان یا و سرپرست بدهند و اینها معمولا برای رنکها سطوح ورودی است . خوب چه اتفاقی رخ میدهد. یک نفر چهار نفر را وارد میکند و دارای رنک مدیر میشود . حاال انها میخواهند که ورودی گرفتن را متوقف کنند و تیمشان را مدیریت کنند . و یا انها ده نفر در تیم خود عضو دارند که باعث میشود انها تبدیل به رنک سرپرست شوند ، حاال آنها فکر میکنند تمام کاری که باید در تجارتشان انجام دهند سرپرستی کردن افرادشان است . بازاریابی شبکه ای در باره مدیریت افراد نیست بلکه درباره رهبری آنهاست . و این بهمعنای ایجادیک مدل سازی رفتاری و راهنمایی و اموزش و رساندن آن به تمام سطوح تیم است. حدود ده سال قبل از من خواسته شد تا در قسمتی از یک کتاب رهبری همکاری کنم . انها از من خواستند رهبری را تعریف کنم و من گفتم : رهبری توانایی است که سبب میشود مردم کاری را که نمیخواهند انجام دهند با میل و رغبت انجام دهند . در یک کالم رهبری یعنی که مردم را مجبور به انجام کاری نکنید باعث شوید که خودشان بخواهند ان را انجام دهند . مخصوصا چیزهایی که انها معموال نمیخواهند انجام دهند . ما اغلب برای مثال های رهبری به ار تش نگاه میکنیم زیرا مثال های بسیار جالبی وجود دارد . شخصی تصمیم میگیرد تا به یک انبار مهمات حمله کند یا روی تار نجک بپرد و یا بعضی حرکات قهرمانانه برای نجات جان بی گناهان انجام دهد و تمام اینها بدون یک قدرت رهبری بسیار قوی از رهبر گروهان و شاید تا سرپرست کل نیروی نظامی امکان پذیر نیست . اما واضح است که ما نیاز به حرکت های نمایشی افراد در تجارتمان نداریم .اما وقتی شما به طور ماهرانه یک تیم را رهبری میکنید ، باعث میشوید انها کارهایی را انجام بدهند که در ابتدای ورود به این تجارت عالقه ای به انجام آنها نداشته اند . این میتواند اولین خرید انها و یا برگذاری اولین جلسه خانگی انها و یا صحبت کردن در جلو تعداد زیادی از افراد باشد . درس رهبری : مسائل را مدیریت کنید مانند ارسال محصوالت ، بررسی حضور غیاب افراد در جلسات و همایش ها ، اموزش ها ولی وقتی نوبت به افراد تیمتان میرسد آنها را رهبری کنید . قانون شماره چهار رهبری : رهبران واقعی در مردم این باور که انها )منظور خود رهبر است(رهبران بزرگی هستند را پرورش نمیدهند بلکه قدرت باور را در پیروانشان گسترش میدهند. اکثر مردم بر این باورند که رهبری یعنی مانند یک رهبر برای انها ایجاد باور و اعتماد به نفس کنید . انسان های عوام فریب ممکن است این کار را انجام دهند ولی کاری از پیش نمیبرند . رهبران واقعی در درون افراد تفاوت های مثبت ایجاد میکنند و در درون پیروانشان اعتماد به نفس و باور به وجود میاورند )بدون اینکه نیاز داشته باشند دیگران به انها لقب رهبر را بدهند( . درس رهبری : به تیمتان این عقیده را که شما لیدر بزرگی هستید نفروشید . به انها این عقیده را بفروشید که با استفاده از توانایی های شخصیشان بیشتر بدست بیاورند ، بیشتر انجام دهند و بیشتر رشد کنند . باورشان را بر روی توانایی های منحصر به فرد شخصیشان بسازید تا بزرگتر و موفق تر شوند و و شما قطعا یک رهبر بزرگ خواهید شد. قانون شماره پنج رهبری : اگر شما برای رهبر بودن از کسی درخواست کنید - کسی قبول نمیکند شما احتماال درباره مطالعه رفتار انسان ها وقتی جمعیت بزرگی در حال زد و خورد هستند شنیده اید .هیچکس به پلیس تلفن نمیکند چون انجا تماشاگران بسیاری وجود دارد و هر کسی با خودش میگوید که کسه دیگری این کار را انجام خواهد داد . یک شباهت پویادر مثال فوق با بازاریابی شبکه ای وجود داردو آن مارا به چیزی هدایت میکند که احتماال بزرگترین اشتباه افراد در کسب و کار است . انها فرض میکنند که هرکس که وارد این تجارتمیشود یک لیدر است یا میخواهد که یک لیدر باشد بنابراین با همه مثل هم رفتار میکنند . اشتباه بزرگ . هیچ چیز سریع تر از مطلبی که در زیر بیان میشودرشد یک تیم را متوقف نمیکند . بروید و 022 نفر را از نقاط مختلف خیابان جمع کنید احتماال فقط پنج درصد از انها دارای قدرت رهبری بالقوه و تمایل به ان دارند .52 درصد بقیه خوشال ترند که پیرو باشند . ولی چون شما یک تجارت عالی دارید و آن را با تالش و قدرت به جولو میبرید اعداد برای شما کمی باالتر هستند. شما کار افرینان و افرادی که روحیه کار افرینی دارند را جذب میکنید بنابراین 02 یا حتی 02 درصد از افراد تیم شما دارای قدرت رهبری بالقوه هستند . اما هنوز شما با 52 درصد دیگر تنها مانده اید... انها نمیخواهند که رهبر باشند .انها از رهبر بودن میترسند و مسئولیت های رهبری را نمیخواهند . انها کاال ها و سرویس ها را دوست دارند و میخواهند که درامد کافی برای پرداخت هزینه هایشان داشته باشند ، و ممکن است با یک درامد چند صد دالری در ماه راضی و خوشحال باشند . آنها میتوانند این مزایا را با مقدار کمی تالش بدست بیاورند ، بنابراین از این وضعیت خوشحال هستند . از همه نخواهید که مانند یک رهبر عمل کنند زیرا با این کار دو اتفاق برای شما رخ میدهد: 1( شما قدرت رهبران بالقوه تیمتان را از دست میدهید زیرا آنها فکر میکنند که هر شخص دیگری میتواند مسائل رهبری را رسیدگی کند پس به طبع از آن دوری میکنند . 2( شما 58 درصد دیگر را میترسانید و دور میکنید چون انها واقعا نمیخواهند که رهبر باشند . روش شروع و اموزش را با این فرض که هرکس وارد این تجارت میوشد یک رهبر است برنامه ریزی نکنید . حقیقتا تعدا زیادی از افراد که به این کسب و کار خواهند پیوست به این دلیل است که انها کاال ها و خدمات را دوست دارند و میخواهند که انها را به طور عمده خریداری کنند . بعضی با این تصور که قرار است سازندگان بزرگ باشند وارد میشوند ولی در شب سه شنبه برای انجام کارشان به بیرون از خانه نمیروند زیرا کنترل تلویزیون انها را صدا میزند. بعضی های دیگر هم به سادگی درگیر میمانند زیرا دوست دارند در کنار افراد مثبت در رویداد ها باشند .بعضی افراد در کسب و کار شما میمانند زیرا میخواهند که به عنوان یک برگذار کننده شو محصول زیبا شناخته بشوند . تعدادی دیگر در این کسب کار میمانند زیرا شما یک همایش ساالنه دارید که انها شانس این را دارند که در آن مهارت های آواز خوانی خود را نشان دهند . تعدادی از افراد جدا نمیشوند زیرا شما در برنامه ها و همایش ها خوراکی و شیرینی میدهید. اگر شما این افراد را به خاطر این که حاضر نیستند فعالیت های رهبری را انجام دهند سرزنش و تحقیر میکنید ، به راحتی انها را از این تجارت بیرون میکنید شبکه ای با 02 درصد رهبر و بدون 52 درصد پیرو خواهید داشت که در واقع هیچ موقع شبکه ای نخواهید داشت . وقتی شما از جایگاه قضاوت خارج شوید و به مردم اجازه بدهید در جایگاهی که برایشان مناسب است مشارکت کنند آنها برای مدت طوالنی تری باقی خواهند ماند و اگر شما انها را برای مدت طوالنی تری در تیم نگه دارید این شانس خوب وجود دارد که در جایی از میانه راه انها تصمیم بگیرند که برای رهبر بودن امدگی دارند . درس رهبری: شما به همه نیاز دارید :رهبران ، پیروان و مصرف کنندگان . اجازه بدهید انها انتخاب کنند که در کدام دسته بندی حضور داشته باشند . قانون شماره 6 رهبری : رهبران پرورش میدهند و برای موفقیت پیروانشان جشن میگیرند شما برای خودتان در این تجارت هستید و برای آن هم یک مسئولیت دارید . اهدافی که دارید و درجه هایی که رشد میکنید و معیارهای دیگری که به شما میگویند در مسیر هستید یا از آن خارج شدید .این متواند باعث رکود شما و انداختن شما در مسیری اشتباه باشد . یکی از کارهایی که رهبران ماهر انجام میدهند اندازه گیری ، مشاهده و سنجش میزان پیشرفت خود با استفاده ار معیارهای افراد سازمانشان است . به جای اینکه فقط به رتبه خود فکر بکنید درباره ثبت نام نفر پنجم مستقیم خود فکر کنید و این کار را انجام دهید و این قطعا بهتر جواب خواهد داد ) یعنی اگر فکر میکنید با چهار نفر ورودی مستقیم میتوانید به تمام رنک های شرکت برسید متوقف نشوید و نفر پنجم ، ششم و هفتم را ثبت نام کنید ( . زیرا یک بنیاد قویتر پیشرفت شما را بیشتر تضمین میکند . زیگ زیگالر برای بیش از 04 سال این موضوع را بیان میکند که : اگر به اندازه کافی به دیگران برای رسیدن به چیزهایی که میخواهند کمک کنید قطعا به چیزهایی که میخواهید میرسید . شاید نیاز به گفتن نباشد که رهبران خوب نه از پیشرفت افرادشان میترسند و نه به آنها حسودی میکنند بلکه آن را جشن میگیرند . برای پنج سال متمادی من باالترین سطح درامدی را در کمپانی خودم داشتم .در سال سوم در سخنرانی خودم گفتم که میخواهم یکی از افراد سازمانم این مقام را برای سال بعد از من بگیرد . افرادی نزدیک به این اتفاق بودند ولی کسی نتوانست . سپس در اوایل سال جاری برای یک ماه یکی از ورودی های سطح یک من که رتبه الماس داشت دارای رتبه بیشترین سطح درامدی شد و من را کنار زد . نمیتوانم بگویم که چقد خوشال شدم . هدف من این است که هر پنج ورودی شخصی من بیشتر از من دارمد داشته باشند . که البته احتماال سبب میشود که من دباره به باالترین سطح درامدی برسم و من باز تالش میکنم تا انها باره دیگراز من باالتر بروند و این چرخه پولدار شدن را ادامه میدهیم. درس رهبری : دستاورد های تیمتان را بشناسید و جشن بگیرید ، و ایجا همیشه موارد بیشتری برای شناختن و جشن گرفتن وجود دارد. قانون شماره 7 رهبری: راه درست شناخت رهبر این نیست که شما چه مقدار پیرو دارید این است که شما چه تعداد رهبر ساخته اید. این خیلی رابطه نزدیکی با قانون شماره 4 دارد. و در هیچ کسب و کاری حیاتی تر از بازاریابی شبکه ای نیست. در تجارت ما همه چیز درباره توسعه رهبران است . برای رسیدن به باال ترین حد تکثیر پذیری شما نیاز دارید تا هر چند ماه یکبار نسل جدیدی از رهبران سطح و لول خود را افزایش دهند . بنابراین با اعداد اغوا نشوید مانند تعداد افرادی که در یک شاخه هستند یا تعداد افرادی که در تیمتان حضور دارند .این امار قطعا دارای ارزش هستند اما ارزش انها به هیچ عنوان به اندازه ارزش تعداد رهبران سازمان شما نیست . این بدان معناست که در تیم شما همه چیزمانند پرزنت ها و برنامه های اموزشی در کنترل هستند . به این معنی که به رهبران در حال اموزش اجازه بدهید که اشتباه بکنند... و انها اشتباه خواهند کرد . آنها ممکن است بعضی مواقع کارهایی انجام بدهند که شما بهتر انجام میدهید . اما اگر شما به افرادتان اجازه ندهید که چیزهای جدید را تجربه بکنند و از اشتباهاتشان یاد بگیرند و پیشرفت کنند همیشه همه چیز را باید خودتان انجام دهید . اگر شما به تیمتان کمک کنید که خود باوریشان را افزایش دهند ، تعداد خیلی بیشتر به عنوان رهبر در تیم شما فارق التحصیل خواهند شد. و آن پیشرفت واقعی در زندگی است . درس رهبری : معیار اصلی در کارتان باید این باشد که چیزهایی را که خود افراد تیمتان قادر به انجام انها هستند به هیچ عنوان انجام ندهید . «هفت قانون رهبری ( رندی گیج ) »

2 نظر
زینب نعامی
در 24 مهر 1401
با سلام و درود بسیار عالی و آموزنده بود سپاس
رضا
در 26 مهر 1401
مطلب مفیدی بود و نکات عالی ای داشت